دنیای این روزای من...

هیچ انتظاری از کسی ندارم! و این نشان دهنده ی قدرت من نیست! مسئله، خستگی از اعتمادهای شکسته است...

دنیای این روزای من...

هیچ انتظاری از کسی ندارم! و این نشان دهنده ی قدرت من نیست! مسئله، خستگی از اعتمادهای شکسته است...

:(

همش تقصیر این مامانمه دیگه!!! اه!!

گیر داده میگه تو مشکوکی تو مشکوکی!!! ممکنه گواتر داشته باشی!

خلاصه مارو امروز کشوند مطب که دکتر فقط یه نگاه بندازه و آزمایش بنویسه!

کشکی کشکی گولمون زدن از ما آزمایش خون گرفتن! :|

پرستاره هم هرچی گشت رگمو پیدا نکرد خلاصه به اندازه یه عمر واسه من طول کشید تا سرنگو دراره از دستم!

همچینم که سرنگو در آورد نه گذاشتم نه برداشتم غش کردم.

باو از ترس نبودااا نخندین بم! :دی نمی دونم چرا چشمام سیاهی رفت! من اصن به سرنگ نگاه نکردم حالا به اون نگا می کردم که می رفتم تو کما لابد!!! :|

:))))

خلاصه جریانی بود امروز!هیچی دیگه یه کم پرستاره آب آورد داد بهمون و یکم پاهامونو بالا گرفتن بهتر شدیم! ولی رو ویبره بودم تمام مدت!

یکی از بدترین تجربه های زندگیم بود ینی!!! اه اه!! شد مثه همون عصب کشی لامصب!

خلاصه هر سال باید یه طوری حال ما گرفته شه دیگه! :|




بعدا نوشت: حالا هرچی از مامانم پرسیدم اون کمد که روش نوشتن جایزه بچه ها چیه بم محل نذاشت!! :| آغا منم جایزه میخوام خو!!!

:|

امروز مثلا امتحان میانترم داشتیم!!

به امید اینکه تو دانشگاه میخونم مثه هردفعه صبح پا شدم اومدم دانشگاه.

نشسته بودم واسه خودم تو سلف داشتم کتابمو میخوندم دیدم نع! ما شدیم دربون هرکی میخواد رد شه مارو از جامون بلند میکنه!!داشتم وسایلمو جمع میکردم پاشم برم حیاط 2 تا دختره رد شدن یکیشون همچین داشت غش میکرد از خنده خورد به میز کافی میکسمو که کاملا جوش بود ریخت رو دست و مانتوم!!

همینجوری در حال خندیدن بود و منم داشتم فکر میکردم چی بگم بش برگشته میگه آخی...سوختی؟ داغ بود؟؟ میگم آره!بعد دوباره برگشته با دوستش حرف میزنه یهو برگشته میگه نکنه من ریختمش روت؟؟؟ میگم آره!!


:|


:|

میدونی؟؟؟؟

.

.

.

.

امروز به این نتیجه رسیدم که شما تا الان با ADSL چه خره کیفی می کردین و من با دایل آپ چه زجری می کشیدم!!!:|

:|

کوفتتون بشه!!!


:دی


آره آره در کل خواستم بگم منم دارم!!! :|

چیه؟؟؟خود درگیر ندیدین تا حالا؟؟!



بعدا نوشت: نه...نه...چرا الان یکی نیست بیاد بگه آخه خنگول!!! فردا لکچر داری و هنوز حتی موضوعشم مشخص نکردی اینجا چه غلطی می کنی!!!!هان؟؟!

والا!!!:|

دبلیو تی اف؟!!!

ینی از من به شماها نصیحت!!

وختی سر صبحی یا نصفه شبی -یا هر وخت اصن!! به مود راننده بستگی داره!!-سوار مینی بوس اتوبوس شدین،مث بچه آدم سرتونو بندازین پایین با گوشیتون ور برین یا از پنجره بیرونو نیگا کنین یا با بغل دستی تون حرف بزنین...،ولی هیچ وختِ هیچ وخت داخل آینه راننده رو نیگا نکنین که مثه من ببینین راننده هه واس خودش داره چرت میزنه چشاش بستس!!!!! :|

.

.

.

.

.

والا!!!! :|

 بعدا نوشت:مارو بگو که جونمونو دادیم دست کیااااا!!!

:|

نمیرم؟؟؟

عید همگی مبارک...3> 3> 3>