دنیای این روزای من...

گاه نوشت های یک مهماندار خواب زده

دنیای این روزای من...

گاه نوشت های یک مهماندار خواب زده

-ــــ-

تو ماشین کرو که نشستم میخواستم یادداشتی که تو چرکنویس ذخیره کرده بودم تا سر حوصله کاملش کنمو باز کنم و تو این ترافیک  تمومش کنم. اما کنارم یکی نشسته که اول یک ربع با تلفن صحبت کرد و الانم بدون هندزفری داره ویدیو نگاه میکنه و پاهای اندازه فیلشو از تو کفشش در آورده و انداخته روی هم و هر سه ثانیه دماغشو میکشه بالا.و راننده هم رادیو رو گذاشته روی موجی که آهنگای محلی پر از نی و دامبول و دیمبو پخش میکنه.و به ناچار منم مجبورم آهنگ گوش‌کنم و سرمو بچسبونم به شیشه که این صحنه هارو نبینم. واقعا بعضیا اتیکت ندارن.معلومه از مهماندارای سال بالاییه که تبر گردنشو قطع نمیکنه ولی من تا به حال همچین صحنه ای ندیده بودم.حداقل مثل بقیه ادای با فرهنگارو در بیار و من نشستم تو ماشین اینارو جمعش کن زن. عصبیم کردی هنوز پرواز شروع نشده.


بعدا نوشت۱ :واقعا صدای نامجو مورفین داره.

بعدا نوشت۲: الکی ایراد نگیرید.تو ماشین در حال تکون این یه شاهکاره. 

بعدا نوشت۳: خوشبختی یعنی مسیر دوبی باشه, سرمهماندارم همونی باشه که دی ماه پارسال تو پرواز دوبی رید به اعصابت.فکر میکردی خدا خیلی دوست داره که دیگه باهاش پرواز نرفتی و امسال بازنشست میشه، اما بعدها فهمیدی که چهار سال دیگه بازنشست میشه و سعی کردی بهش فکر نکنی شاید هرگز ندیدیش .اما زکی.

This day is already ruined 

Pray for my soul.

بعدا نوشت ۴: لبخند فراموش نشه :)))


نظرات 2 + ارسال نظر
ربولی حسن کور دوشنبه 3 دی‌ماه سال 1403 ساعت 02:56 ب.ظ http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
شرمنده ماشین کرو چیه؟

درود بر شما.ماشینی که میاد دنبال کروی پرواز.چون ساعتای کاری ما وقت و بی وقته وکلا با یونیفرم نباید در انظار عمومی مشاهده بشیم مارو از دم در خونه برمیدارن میبرن تا فرودگاه و بالعکس.

رامین دوشنبه 3 دی‌ماه سال 1403 ساعت 03:26 ب.ظ

چه جالب نمیدونستم نباید با لباس در انظار عمدنی دیده بشید

آره.هم به خاطر مسائل ایمنی و هم امنیتی.
سیگار کشیدن، صحبت با موبایل،آدامس و خیلی چیزای دیگه هم ممنوعه که خب اونارو به صورت خودجوش نادیده میگیریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد