دنیای این روزای من...

گاه نوشت های یک مهماندار خواب زده

دنیای این روزای من...

گاه نوشت های یک مهماندار خواب زده

بارک بارک

دمای شهر پکن رو زده منفی ۱۱ درجه.حالا سوالی که پیش میاد اینه که سگ تو این هوا میره بیرون؟؟؟ 

من: یث!!!


انقدر لباس گرم برداشتم که علنا جایی برای خرید تو چمدونم نمونده با پررویی هم میخوام برم خرید.اسفند میخوام برم مرخصی و حدود شونصد تا تولد دوست و فامیلم تو این فاصله ای که نرفتم بیخ گلومه.سالگرد ازدواج و ولنتاین و فلان و بیسارو...هم که دیگه نگم.شیطان درونم میگه خودم مهم ترم و دیجی کالا رو گذاشتن واسه اینجور مواقع خب.

ریش دار آقا از این ویروس جدیدا گرفته بود و علیرغم میل باطنیم تنهاش گذاشتم.با یخچالی آکنده از سوپ و عدسی و غذاهایی که میدونم جاشون تو یخچال امنه تا من برگردم و بندازم دور.

مثل چی هم نگرانم که منم گرفته باشم فعلا که تو این سه روز خبری نیست شاید مونده طبق معمول وسط پرواز یقه منو بگیره.الهی به امید تو.بریم ببینیم چه خبره.

پ.ن: این برنامه نویسی هم تازه یاد گرفته تا میبینه مسافر کمه سریع نصف کرو رو برمیداره.الان من وسط ۳ تا سرمهماندارم و کارای خودم به کنار باید کارای اونا و کرویی که نیست هم انجام بدم.

فیف.