ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
دارم میرم که این پرواز غول رو انجام بدم.احساس میکنم تو خواب داشتم حاضر میشدم و الانم خوابم.انقد خستم!
جالبه داشتم آماده میشدم وودوو اومده بود رو تخت این اتاق خوابیده بود و یک جوری خر و پف میکرد که هر آن وسوسه میشدم برم بهش بپیوندم.
میدیدیش حس میکردی اون رفته شمال و برگشته
فقط دارم به اون لحظه ای فکر میکنم که رسیدم خونه و خوابیدم :')
به جرات میتونم بگم که روزای سیاهی رو پشت سر گذاشتم این مدت. پروازهای طولانی و تقریبا هرروز.ساعت های دیروقت که موقع استراحت مغزه و از اون طرفم مریضی و گوش درد.امتحان پشت امتحان.
اینارو نمینویسم که یکی بخونه و بگه اه این چقد غر میزنه.مینویسم تا بعدها یادم بمونه چقدر یه روزایی قوی بودم و روزای سختی داشتم. امروز ساعت ۷ صبح رفتم پرواز و ۷ شب رسیدم خونه.به لطف وودوو جان (گربه ی از خودم غرغرو تر) قبل از پرواز چندبار از خواب پریدم چون صلاح نمیدونست ساعت سه صبح ما خواب باشیم.آخر سر مجبور شدم یه شل آب معدنی بذارم پشت در اتاق خواب که نتونه درو باز کنه.بازم ساعت ۶ و نیم انقدر در زد که دیگه بیخیال اون نیم ساعت خواب بیشتر شدم و اومدم بیرون.رسیدم خونه نایی نداشتم ولی مجبور بودم سریع وسایلمو جمع کنم که الان بریم شمال برای یه کار بانکی و فردا غروب برگردیم.امشبو که تو جاده ام فردا شبم حدود دو صبح میرسم خونه و ساعت سه صبح باید حاضر باشم و برم یه پرواز سنگین چهار مسیره.
یادمه سال ۹۵ باید یه داروی خاصی تزریق میکردم که یکی از عوارضش تپش قلب و هیجانی شدن بود.مثلا همه همکارام دو صبح پا میشدن با فحش و ناله که الان باید خواب میبودیم من قلبم تند تند میزد و خوشحال بودم میگفتم چه هیجان انگیز همه خوابن و من دارم میرم فلان جا. و کلا حالم میزون بود امروزم سعی کردم به خودم تلقین کنم و یه جورایی اثر داشت.به خودم میگفتم بابا تو یه زمانی آهنگ سوپر گرل رو میذاشتی و شاد و شنگول میرفتی سخت ترین پروازا. تو دختر جاده ای اینا واسه تو آب خوردنه.اینم خاطره میشه.
خلاصه کلام اینکه امیدوارم اگه تا الان این بیماری رو نگرفتین از الان به بعدم نگیرین واقعا وحشتناک بود من حدود دو هفته هرشب تب و لرز داشتم یعنی دارو هیچ اثری روش نداشت.
حالا به جز سردرد و سرفه و چیزای دیگش که سر کار با یه سرفه یا خنده دماغت میریخت تو دهنت و شرفت به باد میرفت همش باید مراقب بودی و تو یه سرویس بهداشتی خلوت همزمان سیفونو میزدی و با تمام قوا فین میکردی تا یه ربع بعد بشه نفس کشید و البته گوشات میترکید از درد.همین الانم گوشام گرفته دروغ چرا
لطفا تو مترو و جاهای پر تردد ماسک بزنید.مراقب خودتون باشید.
اومدم بیمارستان.منتظرم دکتر بیاد و اسکن ریه مو ببینه.
صدای یه آقای پیری از یکی از اتاقای اورژانس میاد...
با ناله میگه آی... آی...خیلی تنهام...خیلی تنهام...
مشکل خودم یادم رفت میخوام برم پیشش از تنهائی در بیاد.
پ.ن. پرواز رفت با موفقیت و کمی گرفتگی گوش انجام شد، پام رسید به زمین شانگهای متاسفانه صدامو از دست دادم و ۱۰ ساعت مسیر برگشت با شکلک های بقیه و علائم اختصاری سر کردم.
چرااااخوب نمیشمممممممم