دنیای این روزای من...

هیچ انتظاری از کسی ندارم! و این نشان دهنده ی قدرت من نیست! مسئله، خستگی از اعتمادهای شکسته است...

دنیای این روزای من...

هیچ انتظاری از کسی ندارم! و این نشان دهنده ی قدرت من نیست! مسئله، خستگی از اعتمادهای شکسته است...

:/ :-<

چند وقتیه دیگه اصن حس و حال خونه رفتن و ندارم...

میرم تا 1 ساعت خانواده (مامان+خواهرم) رو میبینم...بعد اون همه پراکنده میشن.یکی میره سر کار یکی میره دور دور و نومزدنگ و اینا و من میمونم و یه خونه درندشت ساکت که من فقط از قسمت اتاقش استفاده میکنم که مثلا اتاق خودمه.

.

.

.

.

الان دارم فکر می کنم که پنجشنبه برگردم رشت...اینجا که بیکار نشستم لااقل برم خوابگاه یه نگاهی به کتابام بندازم...یا حداقل 4 تا هم صحبت دور و ورم باشه...

ای بابا این اسمایلای جدید بلاگ اسکای اصن نمیتونه حس و حال آدمو خوب بروز بده من از همین تریبون از مسئولین خواهش میکنم همون اسمایلی های سابقو برگردونید...لدفن!!


راستی عید همگی مبارک********


شاد باشید :-*  

نظرات 4 + ارسال نظر
پوریا چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:39 ب.ظ http://1abbasi.ir

احوال دوستای قدیمی ;-)

:)

sadeh چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:48 ب.ظ http://azari66.blogsky.com/

از 90 خوندم مطالبت و یک حسی توش هست چرا؟

چه حسی ؟

miosa چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:31 ب.ظ http://miosa.blogsky.com

کاش من جایه تو بودم...اوه چه موقعیت خوبی..دانشجو باشی داشگاهتم شهرستان...باور کن بهترین حالت زندگی برایه منه...دور باش از همه دور باش

آره دقیقا با این که تا شهرمون 2 ساعت راهه ولی اصن حس رفتن ندارم...همین جا خوبم...بهترم.

مادمازل یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:18 ب.ظ http://www.googooligirl.blogsky.com

آپم

اوککککیییییی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد