دنیای این روزای من...

گاه نوشت های یک مهماندار خواب زده

دنیای این روزای من...

گاه نوشت های یک مهماندار خواب زده

تو پیچش مو میبینی و من فقط اون موی لعنتی رو

دیروز داشتم از مترو میومدم بیرون که دیدم یه آقای نسبتا مسنی نشسته و چنتا نقاشی گذاشته جلوش.با اینکه خیلی خسته بودم و دیرمم شده بود (چون انقدر مترو شلوغ بود که چهارتا قطار اومدن و انقدر پر بودن هیچکس نتونست سوار شه و  پنجمیش هم با زورررر سوار شدم) ولی یکم وایسادم نقاشیارو نگاه کنم.نمیدونم به خاطر اینه که مهدکودک و آمادگی نرفتم  که یادم بدن یا اصلا استعدادشو ندارم ولی همیشه موقع رنگ کردن از خط میزدم بیرون و خودمم متوجه نمیشدم و اذیتمم نمیکرد.ولی خواهرم یا بقیه میدیدن میگفتن مثلا اینجا قرینه نیست یا کجه یا رنگشو بد زدی. هیچ موقعم درست نشدم چون از نظر خودم نقاشیم خیلی پرمعناتر از اون بود که کسی بخواد به رنگ آمیزیش توجه کنه. لقبمم تو خونه پیکاسو بود چون یادمه هرهفته بابا برام یه دفتر میخرید و باز تموم میکردم میرفتم فرشارو بلند میکردم روی کارتونایی که زیر فرشا به خاطر رطوبت پهن کرده بودن نقاشی میکشیدم و اونا هم که پشت و روش پر میشد روی دیوارا :))) متاسفانه به دلیل جا به جایی های متعدد یه دفتر بیشتر نمونده از اون روزام.خلاصه نقاشیای این آقا منو یاد خودم انداخت.گفتم خودت اینارو کشیدی؟ گفت آره همشم تکرار میکرد من فرانسه بودم من ایتالیا بودم منو اینترنت نشون داده. دوتا نقاشی ازش گرفتم.اومدم خونه ریش دار آقا خندید گفت اینا چیه؟ گفتم این پیری توئه دقیقا.فقط ریشاش کوتاه تره.پیپ تو دهن لباسشم که سبزه رنگ مورد علاقت و با نگاه عاقل اندر سفیه داره عالم و آدمو جاج میکنه :))) اون یکی هم گفت ایتالیاس خیلی واضح نیست ولی حسشو دوست داشتم.

یه ذره که نگاه کردم دیدم یه موی دراز سیاااه چسبیده به رنگ روغن از بالا تا پایین و کنده هم نمیشه با همه چی امتحان کردم. انقدرم از مو بدم میاد که خدا میدونه.البته توی غذام مو در میاد میذارم کنار و غذامو میخورم ولی وای از اون روزی که چسبیده باشه یه جایی که نتونم درش بیارم مثل این نقاشی یا وقتی ناخن کارم عجله داره و میام میبینم زیر ژلیشم یه پرز موذی هست که باید سه هفته تحملش کنم.

خلاصه فعلا نمیدونم چیکارش کنم شاید تونستم باهاش کنار بیام.

پ.ن: ریش داره آقا ( مرد ریشو)  لقبیه که اجی (در زبان گیلکی مادربزرگم)  به همسرم داده و بعضی وقتا با این اسم صداش میکنیم همه.


نظرات 6 + ارسال نظر
فاضله یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 03:47 ب.ظ http://golneveshteshgh.blogsky.com

خیلی قشنگ نوشتی

ممنونم.

دیدار بیدار یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 10:12 ب.ظ http://Maserman@gmail.com

الحق که نقاشی هاش به دل ادم میشینه با وجود سادگی که کشیده.
مبارک باشه

ممنون عزیزم آره واقعا حس خوبی داشت همه کاراش

بهزاد دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 12:19 ق.ظ

نقاشی ش قشنگه کار خوبی کردی خریدی

قابل شمارو نداره

رامین سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 08:03 ب.ظ

اگه همون پیکاسو اینا رو میکشید اعلان کلی پولش میشد

دقیقا منم به همین فکر میکردم.

رامین چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 03:22 ق.ظ

چرا عکس نقاشی ها دیگه نیستند؟ نکنه واقعا نقاشی های پیکاسو بودند و کپی رایت خوردی

هستن که

لیمو دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1402 ساعت 11:03 ق.ظ https://lemonn.blogsky.com/

چه قشنگن. مبارک باشه.

مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد