دنیای این روزای من...
گاه نوشت های یک مهماندار خواب زدهدنیای این روزای من...
گاه نوشت های یک مهماندار خواب زدهدرباره من
پناه میبرم به چیزهای کوچک شیرین
از تلخی واقعیت ها...
ادامه...
پیوندها
- تفکرات دهه دوم زندگی
- روز نوشت های آفتاب پرست یکرنگ
- Black & white
- برای همیشه با من باش
- اتل متل دلکم
- میم مثل مثبت اندیشی نونوچه!
- ت مثل تنهایی...
- مرلین
- خلوتگاه من
- فرشته مرگ
- میم مثل مینای من...
- کلبه تنهایی
- یک استکان حرف
- یک استکان شعر
- ما
- سلام غریبه
- Just Kiss
- دوست
- شکلات تلخ
- تنهای تنها...
- همیشه عشق
- گذر موقت...
- NO LOVE... NO LIFE...NO NEXT...JUST
- پری نوشته ها
- تنها
- سرگردون این دنیا
- ارغوان من
- This is my room
- ما (اصلی)
- وبلاگ نویس یخ زده
- گیل پیشی
- لیمو
- سرای ننه ناصر جون
- دکتر ربولی
- باده ی دل
- آسودگی
- نوشته های من
- مونپارناس
- یه الف که بچه نیست
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- دی 1403 7
- آذر 1403 5
- آبان 1403 2
- مهر 1403 2
- تیر 1403 2
- خرداد 1403 1
- فروردین 1403 2
- اسفند 1402 1
- بهمن 1402 1
- دی 1402 4
- آذر 1402 1
- آبان 1402 4
- شهریور 1402 6
- مرداد 1402 2
- تیر 1402 5
- اردیبهشت 1402 2
- فروردین 1402 3
- اسفند 1401 1
- بهمن 1401 1
- آذر 1401 1
- شهریور 1397 1
- تیر 1397 1
- خرداد 1397 6
- فروردین 1397 1
- اسفند 1396 2
- بهمن 1396 3
- دی 1396 1
- آذر 1396 1
- آبان 1396 1
- مهر 1396 1
- مرداد 1396 2
- خرداد 1396 1
- اردیبهشت 1396 2
- فروردین 1396 3
- اسفند 1395 1
- شهریور 1395 1
- دی 1394 3
- آبان 1394 1
- خرداد 1394 2
- اردیبهشت 1394 1
- دی 1393 1
- فروردین 1393 1
- دی 1392 1
- مهر 1392 1
- شهریور 1392 1
- تیر 1392 1
- خرداد 1392 1
- اردیبهشت 1392 1
- فروردین 1392 1
- اسفند 1391 1
- بهمن 1391 1
- دی 1391 2
- آذر 1391 1
- آبان 1391 5
- مهر 1391 5
- شهریور 1391 8
- مرداد 1391 1
- تیر 1391 3
- فروردین 1391 4
- اسفند 1390 2
- بهمن 1390 3
- دی 1390 2
- آذر 1390 4
- مهر 1390 1
- شهریور 1390 11
- مرداد 1390 8
- تیر 1390 3
- اردیبهشت 1390 1
- فروردین 1390 1
- اسفند 1389 1
- بهمن 1389 1
- دی 1389 1
- آذر 1389 6
- مهر 1389 3
تقویم
دی 1403| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
| 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
| 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
| 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
| 29 | 30 |
آمار : 90669 بازدید
Powered by Blogsky
گوانگژو
موقعیت: در حالی که کل شب بیدار مونده، و رسیده هتل عین قحطی زده ها بدو بدو به سمت مراکز خرید رفته، با یک ساعت زمانی که براش باقی مونده پریده رو تخت، بعد دوباره بدو بدو رفته و کرم مرطوب کننده به صورت زده که خاشوالیسی (پاچه خواری) پوستش رو بکنه که مثلا آره من حواسم به تو هست.
در حالی که خر خودشه.
Z...z...z...
Pariiish
شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1402 ساعت 02:18 ب.ظ
خودتونو میگید
آره
خرید خیلی لذت بخشه
همه غمارو میشوره میبره اصلا
چرا خواشوالیسی حس میکنم معنی سخیفتری نسبت به پاچه خواری داره
چون داره
به گیلکی میشه استخوان لیسی
ولی من منظو م اکستریم تر بود
اونجایی که گفتی قحطی زده‌ها منتظر بودم پای خوراکی چیزی در میون باشه.
چون حس من به خرید مثل یه انسان گرسنه و قحطی زده س
خوبه که جون داشته بره مرکز خرید
جونی نداشت متاسفانه با قهوه تقلب کرد و الان ۳ روزه افتاده تو خونه و حال انجام هیچ کاری نداره.
سلام عزیزم. خوبی؟
تعطیلات بهت خوش بگذره.
سلام عزیزم.من که تعطیلاتی ندارم انقدر پشت سر هم پرواز میدن بهم که شب و روزامو گم کردم.
میبینی گم و گور شدم چند وقته؟
مهماندار هستی دوست گلم؟ چه عالی
آره یه مهماندار خیلی خسته
دلم واسه دوران کرونا تنگ شده.واسه مرگ و میرش نه برای اینکه خیلی پروازا کم بود و نصف صندلیا مسافر مینشوندن و سرویس پذیرایی هم نبود یا خیلی کوچیک و مختصر بود
خانم مهماندار کاش اینجا پیج اینستا بود، یادداشت‌های تصویری میذاشتی از کارت
البته قوانین و مقررات رو اطلاع ندارم که عکاسی مجازه یا نه.
خدا قوت عزیزم. نمیشه هجم کارتون رو کم و زیاد کنید؟
ای جانم... اتفاقا چندبار دلم میخواست که عکس اینجا بذارم ولی حوصله دردسر ندارم.خیلی از همکارام پیجای اینستاشون بازه ولی من ترجیح میدم نامرئی بمونم و با خیال راحت غر بزنم
بعد اینکه ما از لحظه ای که از در خونه میایم بیرون باید گوشی هامون خاموش باشه تا وقتی که برمیگردیم و سوار ماشین سرویس میشیم.واسه همین خیلی کم عکس دارم از داخل کابین. ولی بازم چشم گهگاهی سعی میکنم بذارم 
هجم کارمون رو متاسفانه نه نمیتونیم تغییر بدیم فقط میتونیم مرخصی بگیریم که اونم من مریض شدم و دیگه مرخصی ندارم تا آخر سال.در حد دو روز شاید مونده باشه
شغل سخت و پرخطری هست. باکلاس و جذاب هم هست. خدا قوت بانوی شجاع و فعال
ممنونم عزیزم
چرا کم کار هستید
خیلی خسته ام
اصلا فرصت زندگی کردن ندارم.فقط میام خونه میخوابم و میرم سر کار :(
خوبی عزیزم؟ کجایی آخه
میخوام بیامااا
زودی میام 
انرژی شو ندارم
سلام، چطوری کاپیتان؟
خستهههه
آقا اینجا تارعنکبوت بست
کجایید شما
سلام دوست نازنینم. چطوری کاپیتان؟
مریض خسته شرمنده