ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
حقیقتا الان به جای اینکه بترسم یه لبخند محوی گوشه لبمه.
نبودن وودوو هر چقدر که دردناک بوده واسم تا الان، حداقل دیگه خیالم راحته که جاش امنه وسط این هیری ویری.
چون گربه ی بغلی ای نیست و بخوای بگیریش بدتر فرار میکنه و میره یه جای دست نیافتنی،همیشه به این مساله فکر میکردم که اگه یهو زلزله اومد یا جنگ شد یا ساختمون آتیش گرفت، چطوری باید وودوو رو بگیرم و نجاتش بدم.
خیلی خوشحالم که امشب این دغدغه رو ندارم. :)
پ.ن. از روزی که پامون رسید این تهران همش آماده باشیم :))) ای تف.
سلام
امیدوارم کار به اونجاها نکشه
منم امیدوارم...
همه زندگیمونو داریم با امیدواری و ایشالا ماشالا سپری میکنیم.
زیبا نیست؟
سلام عزیزم وسط این نگرانی ها، همین دلخوشی هم قشنگ بوده کلا ما ایرانیا از همه لحاظ تحت فشاریم توکل به خدا
آره سمیرا جون.مجبورم خودمو با این چیزا دلداری بدم.
چون چاره دیگه ای ندارم.
فکر کنم این ذهنیت «آمادهباش» ویژه همه گربهدارهاست. منم بعضی شبها که بیشتر نگرانم، در کمدها و جاهایی که ممکنه قایم بشه رو میبندم تا اگر اتفاقی افتاد بتونم تندی پیداش کنم.
آخییی خدایا شکرت که من دیوونه نیستم
خیلی خیالم راحت شد
نمیخوام بترسونمت ولی اینا بجای دفاع اشتباهی هواپیما خودی و میزنن
ما پی همه چیزو به تنمون مالیدیم داش گلم.
این هم وضع ما
مواظب باشید اینا شل مغزن هواپینا خودی میزنن :))
هعیییی
نذار این دهن بی صاحابم باز بشه
سلام پری جونم. خوبی؟
دلم برات یه ذره شده بود. نبودی.
سلام سلام
دل منم تنگ شده بود. عادت نداشتم برم تو پیام ها و وبلاگ تو تو لیست به روز شده ها نباشه.
سلام کاپیتان. خوبی؟
آره منم کم مینویسم.
بیا برامون بنویس
سلام عزیزم.
باشه خلاصه مارو از احوال خودت باخبر کن.