-
.
دوشنبه 21 خردادماه سال 1397 01:04
منتظر یک عشق کامل هستی ؟ نه ، حتی منتظر آن هم نیستم ، دنبال خودخواهی میگردم . خودخواهی کامل . مثلا فرض کن بگویم میخواهم کلوچهی توتفرنگی بخورم و تو همه ی کارهایت را رها میکنی و میروی بیرون و برایم کلوچه توت فرنگی می خری و نفس نفس زنان بر میگردی و زانو میزنی و آن را به سمتم میگیری . من میگویم دیگر نمیخواهمش و آن را...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 خردادماه سال 1397 19:50
تنها چیزی که الان همه افکار منفی و اتفاقات بد اخیر رو از ذهنم دور میکنه و أرومم میکنه اینه که الان رسیدم خونم دیگه ریکارنت تموم شده و میتونم با آرامش کتاب بخونم. :)
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 11 فروردینماه سال 1397 19:39
ذهن تو دمادم پیش بینی می کند، خودنمایی می کند . ذهن تو دایم در واقعیت دخالت می کند، به آن رنگ می دهد، شکل و شمایلی به آن می دهد که از آن او نیست. ذهن هرگز نمی گذارد آنچه را که هست ببینی؛ فقط اجازه می دهد چیزی را ببینی که ذهن می خواهد تو ببینی.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1396 16:57
تو هواپیما نشستم.دو ساعته. نقص فنی داره. یه سریا گفتن پیاده میشیم و رفتن. یه سری دارن زنگ میزنن به عزیزاشون و میگن حلال کنید هواپیما مشکل داره اگه ندیدیمتون مارو ببخشید. یه سریام تو دوراهی موندن که شجاع باشن و بمونن یا برن. میخوام بگم زندگی همینقدر مسخره ست که تو مهماندار هواپیما باشی و تو هواپیمای یه ایرلاین دیگه به...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 اسفندماه سال 1396 14:19
جهان زیر سیگاری من است...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمنماه سال 1396 11:27
چه جالب... دقیقا بعد از خبر سقوط هواپیمای آسمان کانال کاف به جک و مسخره بازی همیشگیش ادامه داد... حالا بماند کانالای درپیت دیگه... چقدر بی اهمیته جون ما پروازیا. چقدر راحت فراموشمون میکنن... چقدر حالم بده.
-
Love the way you lie...
شنبه 14 بهمنماه سال 1396 03:40
پذیرش حقیقت سخت خواهد شد هنگامیکه دروغ ها دقـیقا هـمان چیزهایى باشند که تو دوسـت دارى بشـنوى !
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 بهمنماه سال 1396 14:32
زن ها وقتی دلتنگ میشن دوست دارن داستانی که هزار بار واسه کسی تعریف کردن را باز هم تعریف کنن تا حالشون خوب شه... اما اگه سکوت کردن، یعنی نمیخوان که حالشون خوب شه...
-
زلزله
جمعه 1 دیماه سال 1396 02:25
!و اما میرسیم به دیشب دیروز از شش صبح بیدار بودم و شرکت و اینور اونور کلی کار داشتم. شبش داشتم زرت و زرت چایی میخوردم و سریالای تکراری میدیدم و خوشحال که آخ جون! امشب زود میخوابم فردا هم که تعطیلم هر موقع عشقم کشید بیدار میشم و کارای عقب افتاده رو انجام میدم. شب چله رو هم تنهایی به سر میکنیم اشکال نداره که زهرا...
-
حرف حق.
پنجشنبه 2 آذرماه سال 1396 23:22
- تا حالا با گریه از خواب بیدار شدی؟ پس خفه شو و از مشکلات زندگی و مشغله های فکریت برام نگو.
-
طولانی و شخصی است.لطفا نخوانید!!
پنجشنبه 4 آبانماه سال 1396 13:57
چشمامو بستم. هرچقدر تلاش میکردم به یاد نیارم کلمات با قدرت بیشتری پس ذهنم رژه میرفتن و خاطرات وضوح بیشتری پیدا میکردن. صدای تو ذهنم بلند و بلندتر میشد. خانم دکتر میشه بدونم چرا این اتفاق واسه من افتاده؟ میشه دلیلشو بهم بگین؟ دلیلش ساده ست عزیزم. چرا چشم و ابروی به این زیبایی داری؟ چرا صورت به این خوشگلی داری؟ چرا قد و...
-
Favk
شنبه 1 مهرماه سال 1396 01:41
دو غریبه، دوتا قلب در به در دوتا دلواپس این چشمای تر دوتا اسم ، دو خاطره، دو نقطه چین دوتا دور افتاده ی تنها نشین...
-
2 صبح نوشت
چهارشنبه 18 مردادماه سال 1396 02:42
دلت برای اون تنگ نمیشه. دلت برای تصویرِ غیرواقعی که ازش تو ذهنت ساخته بودی تنگ میشه...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 مردادماه سال 1396 20:53
ایوی: تو کی هستی؟ آقای وی : مردی که نقاب بر چهره داره! ایوی:این رو میبینم. آقای وی : می دونم که میبینی.من نمیخواستم قدرت بیناییت رو زیر سوال ببرم. فقط میخواستم بگم از شخصی که نقاب بر چهره داره تا کسی اونو نشناسه چرا میپرسی تو کی هستی؟
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 17 خردادماه سال 1396 13:04
امروز صبح، ساعت 3 بیدار شدم که برم پرواز، همه چی آروم بود. یه روز عادی رو گذرونده بودم و همینطور یه شب آروم... بعدشم رفتم عسلویه و الان که برگشتم تا مثل همیشه با خیال راحت بخوابم... حمله انتحاری به حرم امام و تیر اندازی تو مجلس و... از همه بدتر همسایه های روبه روییمون که این زمانو واسه دعوا انتخاب کرده بودن.خلاصه که...
-
وضعیت ما...
چهارشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1396 01:12
دریا را نمی شد تانکر تانکر به شهر آورد همین طور شهر را نمی شد کامیون کامیون به ساحل برد عمر مردی که دریا و شهر را یکسان دوست داشت در جاده گذشت ...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 اردیبهشتماه سال 1396 23:31
برای به یاد آوردن یه نفر، یه بهانهی کوچیک کافیه، اما کی میدونه برای فراموش کردن، چند سال باید بگذره؟ از کجا معلوم که با مرگ، همهی خاطرات فراموش میشن؟ کاش آدم آرزوهاش رو توی دنیا بذاره، خاطراتش رو به گور ببره. توی قدیمیترین عکسها، همیشه یه نفر هست، که هیچوقت لبخندش کهنه نمیشه. یه روز همهی آدما، میرن سراغ یه...
-
2 صبح نوشت
یکشنبه 20 فروردینماه سال 1396 02:06
گذشت کردن 2 حالت داره: یا اونقدر دوسش داری که از اشتباهش میگذری... یا اونقدر از چشمت میافته که از خودش و اشتباهش با هم میگذری...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 فروردینماه سال 1396 05:24
فکر کنم همین الان صدای اذانو شنیدم! ساعت 6 صبحه و باز هنوز نخوابیدم!دیگه یادم نمیاد آخرین باری که زودتر از چهار پنج صبح خوابم برده کی بوده! انقدر فکر تو سرم میچرخه که نمیدونم به کدوم فکر کنم.،، باشه.اینم تقصیر تو نیست! ...
-
BAMMMM!
پنجشنبه 17 فروردینماه سال 1396 02:32
کاش مى توانستم جلوى فکر کردنم را بگیرم، سعى میکنم. نمی خواهم بیاندیشم،می اندیشم که نمیخواهم بیاندیشـم، نباید بیاندیشـم که نمی خواهم بیاندیشم، زیرا این همچنان یک اندیشه است .. آیا هرگز پایانی بر آن نیسـت؟ | ژان پل سارتر
-
خود نویس
دوشنبه 2 اسفندماه سال 1395 13:53
نمیدونم قبلا به این نکته اشاره شده تو این وبلاگ یا نه، ولی چندسال پیش وقتی میرفتم تو یه وبلاگی و میدیدم چند ماه یا حتی چندسال آپدیت نشده و بعدش دوباره برگشته رو کار، با خودم میگفتم مگه میشه یه نفر چننننند ماه وقت نکنه یه سر بزنه یا دو خط بنویسه؟ اگه واسش مهم بود حتما میومد. اون موقع خودم تو دورانی بودم که مامانم به...
-
Birth day!
شنبه 6 شهریورماه سال 1395 23:31
برای شهریورم نامه های زیادی دارم که بنویسم که بگویم اوایل ماهی در اواخر تابستان انقدر بزرگ شده ام که بدانم هر لحظه معجزه ایست که نیامدن را هزار دلیل که آمدن را عجب غنیمتی ست که دلم گرم زندگی ست گرم و سرگرم بی یار اما پر از غمخوار، پر از همراه، هم دل و همراز پر از حس های برای اولین بار... انقدر بزرگ شده ام که تعبیر...
-
dammit...
یکشنبه 27 دیماه سال 1394 03:11
فکرشو نمیکردم انقد سخت باشه رفتن. قبلا یه بار جدا شدنو تجربه کرده بودم.وقتی که داشتم از خونمون میرفتم خوابگاه.اصلا ناراحت نبودم.اصلا انقد سخت نبود. تقصیر صدای داریوشه یعنی.؟
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 دیماه سال 1394 00:21
آیا باد گرم بهانه قابل قبولیست برای درس نخواندن؟ نع؟ حتی اگه باد شدید باشه؟ بازم نه؟ باشه.
-
انتظار...
سهشنبه 8 دیماه سال 1394 18:41
در حال عبور از یه برحه حساس زندگیم هستم... دارم از یه پلی عبور میکنم که این سمتش جوونی و بی برنامگی و عشق و حال بدون برنامه ریزیه و اون سمتش وارد دنیای دیگه ای میشم...دنیای بزرگترا...دنیای مسولیت پذیری در باره ی99% اتفاقایی که تو زندگیت میفته... بخوام عادلانه قضاوت کنم، شاید هنوز خیلی بچه باشم که برم سر کار و یه زندگی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 آبانماه سال 1394 01:14
You can keep talkin' But baby, I'm walkin' away...
-
فال تاروت!
یکشنبه 31 خردادماه سال 1394 16:44
نیت...؟! نتیجه این همه دویدن های من چی میشه ؟! جان من یه جواب خوب بدیا...اون دفعه اومدم فضا رو معنوی کنم استخاره گرفتم تمام آرمان هامو با خاک یکسان کرد! که نفی شدید میشود و همراه با بدبختی و مصیبت و از این جلف بازیا! این کارت مربوط به زمان گذشته ی نیت شماست حمایت - رهبری - به استقلال رسیدن در تصمیم گیری و زندگی (منظور...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 15 خردادماه سال 1394 23:00
Well you only need the light when it's burning low Only miss the sun when it starts to snow Only know you love her when you let her go Only know you've been high when you're feeling low Only hate the road when you’re missin' home Only know you love her when you let her go And you let her go
-
بعله.
سهشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1394 23:42
وقتی دشمنت از تو بدگویی می کند و دوستت خبرش را به تو میرساند, بدان که دشمن و دوستت برای آسیب رساندن به تو همدست شده اند...
-
:)
جمعه 26 دیماه سال 1393 06:08
I will ignore you so hard,you will start to doubt your own existence...